یاری امام زمان(عج):
ياري قلبي:
همانگونه كه شكر داراي سه مرحله ي قلبي ، زباني و عملي است ياري امام عصر عليه السلام با توجه به نسبت مستقيمي كه با شكر برقرار ميكند داراي سه مرتبه خواهد بود .
نخستين و اساسيترين اين مراحل ياري قلبي است : انسان شاكر چگونه ميتواند قلباً ياور امام خود باشد ؟ اگر انسان در درون خود معرفت نسبت به اسم و اوصاف امام پيدا كند و در پي آن محبت مولايش را به دل بگيرد ، مسلماً مراتب مهمي از ياوري قلبي را به دست آورده است .
پس از اين پايه گذاري كه محبت و معرفت ميكنند ، پاك سازي درون از زشتيها و رذائل اخلاقي جايگاهي منحصر به فرد دارد معرفت صحيح نسبت به امام عليه السلام ، روح و عصارهي دين است و اگر كسي بخواهد به ثمره ي عملي بندگي خدا برسد ، بايد اين ريشه را در ضمير خود استوار كند . شناخت دين ، در واقع وابسته به معرفت صحيح يافتن نسبت به امام عليه السلام است كه گوهر دين را تشكيل ميدهد و حكمتي كه خداوند در آيات قرآن از آن به « خير كثير » ياد ميكند ، همين است .
امام باقر عليه السلام در تفسير حكمت چنين مي فرمايند :
معرفه الإمام و اجتناب الكبائر التي اوجب الله عليها النار (1)
معرفت امام و پرهيز از گناهاني كه خدا كيفر آنها را آتش قرار داده است .
اگر كسي امامش را درست بشناسد ، در واقع به ميوه و ثمرهي معرفت خدا و پيامبر دست يافته است و اين گونه دريافت آنها و حركت از ثمره به ريشه چندان دشوار نخواهد بود . اين حكمت در واقع فهمي عميق را در مسائل ديني نصيب فرد مي كند كه در روايات از آن با عنوان « تفقه » ياد ميشود .
تفقه در فرهنگ شيعي ما تا آنجا اهميت دارد كه عبادت بدون آن را عبادتي بيخير معرفي كردهاند در واقع كسي كه در دين به فقه دست مي يابد ، با توجه به معرفت عميقي كه در دل راسخ نموده است به هيچ گونه تزلزلي در دين خود راضي نمي شود و پاي اعتقاد خود محكم مي ايستد .
امام صادق عليه السلام فرمودهاند :
إذا اراد الله بعبد خيراً فقه في الدين (2)
اگر خداي براي بندهاي خوبي بخواهد او را در دين صاحب فهم عميق ميكند .
اگر خدا خير كسي را بخواهد ، براي او شرايطي فراهم ميكند كه در دين تفقه پيدا كند در روايت ديگري پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودهاند :
« اف بر مسلماني كه در هفته روزي را قرار ندهد كه درآن روز امر دينش را تفقه كند و از آن سوال نمايد .» (3)
روشن است كه پيگيري فقهي كه ما را به آن سفارش كردهاند ، به مفهوم وجوب آموختن فقه اصطلاحي و حوزوي نيست ، چرا كه در احكام ، ما را به تقليد فرا خواندهاند و اگر افرادي اين وظيفه را به عهده بگيرند ، از گردن ديگران ساقط است .
اما آنچه مورد سفارش قرار گرفته ، اولاً تقليد آگاهانه است و اينكه بدانيم چرا و در چه محدودهاي و از چه كسي و با چه ملاكهايي تقليد ميكنيم .نكتهي اساسي تر اين است كه ما در اعتقادات خود كه توحيد و نبوت و امامت است به درك صحيح و فهم عميق و بيخدشه دست بيايم هر كس بايد دراصول اعتقادي خود فقيه شود ، يعني به گونهاي نسبت به خداي فطري خويش و امام و پيامبر خود آگاهي و معرفت پيدا كند كه اين بصيرت اجازهي ورود هيچ آفت و ترديدي را به درون او ندهد . اگر كسي از روي فقاهت موحد شود ،هيچ شبههاي او را نميلرزاند . فقاهت ، نتيجهي اعتقاد برخاسته از معرفت صحيح است و در اين طريق ، شاگردي از كساني كه معارف اهل بيت عليهم السلام را در دسترس دارند و نيز مطالعه ، پي جويي و جستجو ، اين ارمغان را خواهد آورد و إن شاء الله خداوند معرفت صحيح را به دنبال آن مقدمات به ما اعطا خواهد نمود .
تهذيب قلب - ياري قلبي
هر چه اين معرفت ريشه بدواند و اين ريشه پايدارتر شود ، اقبال آدمي به نافرماني مولايش كمتر خواهد بود در اين صورت نيمهي دوم حكمت نيز نصيب فرد خواهد شد . قلب انسان در اثر معصيت و نافرماني خداوند غبار و زنگار مي گيرد و به بيماري مبتلا ميگردد و اين بيماري ، معرفت انسان را نيز خدشهدار مي كند اگر اين نقطههاي سياه جان بگيرند قلبي آلوده به جاي خواهد ماند كه از طهارت معرفت ، بهرهاي نخواهد گرفت .پس تهذيب قلب ، به دنبال جلوگيري عملي از نافرماني خداوند حاصل خواهد شد .اگر قلب انسان از گناه پر شود و با توبهي حقيقي از آلودگي زدوده نگردد ، دل انسان زير و رو ميشود و آن وقت قلبي كه گره خردهي محبت امام است، خداي نكرده با يك گناه و لذت شهوي ، امامش را ميفروشد و خود را از ياري او محروم ميكند .
ناصر امام ، بايد قلبي پاك و عملي پاكيزه داشته باشد وگرنه اساساً عمل زشت و قلب زنگار گرفته ، اين فرصت و قابليت را از او سلب ميكنند كه بخواهد پاي در طريق ياري امامش بگذارد .
خداوند متعال به داود عليه السلام فرمود :
« ... ياران خود را از دوست داشتن شهوتها بترسان ! زيرا كساني كه به شهوات دنيوي دل بسته باشند دلهايشان از من ( خدا ) پوشيده و محروم است .» (4)
دوستي امام – ياري قلبي
دوستي و محبت امام نيز خود راهي ديگر براي ياري قلبي انسان است ، چرا كه قلب لبريز از محبت ، بقيهي اعضا و حالات انسان را مطابق خواست الهي تنظيم ميكند و اعمال انسان نيز مطابق اين محبت قلبي روح و ارزش مييابند محبت ، مراتب بعدي ياري امام را نيز شكل ميدهد و طاعت امام را آسان و خواستني خواهد كرد .
رسول خدا صلي الله عليه وآله به اميرالمومنين عليه السلام فرمودند :
« مثل تو مثل سوره قل هو الله احد است . كسي كه يك بار آن را بخواند مثل اين است كه يك سوم قرآن را خوانده و كسي كه دوبار آن را بخواند مانند اين است كه دو سوم قرآن را خوانده وكسي كه سه بار آن را بخواند ، مثل اين است كه همهي قرآن را خوانده باشد و همين طور است كه تو را با قلبش دوست داشته باشد نظير يك سوم پاداش اعمال بندگان را برده است ، و كسي كه تو را با قلبش دوست بدارد و با زبانش زيارت كند مانند اين است كه دو سوم پاداش اعمال بندگان را برده ، و كسي كه تو را با قلبش دوست بدارد و با زبان و دستش ياري كند ، معادل پاداش همهي اعمال بندگان را برده است .» (5)
ياري زباني - پاكسازي زبان
مرتبهي ديگر ياري امام عليه السلام ياري زباني ايشان است كه نخستين گام در اين مرتبه ، پاك كردن زبان خواهد بود . به فرمودهي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله :
« ايمان هيچ بندهاي درست ( بدون انحراف) نميشود مگر آن كه قلب او درست باشد ، و قلبش درست نميشود مگر آن كه زبانش درست شود .» (6)
بنابراين آنچه سلامت قلب انسان را رقم ميزند ، زبان سالم است . كسي كه ميخواهد با زبان خود امامش را ياري كند ،نبايد نسبت به اين امر كليدي بيتفاوت باشد انساني كه با چنين نيتي زبان خود را حفظ و حراست كند ، قلبش را از تباهي و انحراف نجات داده و با مراقبت از زبانش ، اجرا ياري كردن امامش را نيز برده است . در اين راه ، پرهيز از گناهاني كه گريبانگير زبان آدمي ميشود بسيار كارساز است . جلوگيري از غيبت َ، دروغ ، آزار ديگران ، آشكار ساختن راز ديگران ، افترا و تهمت ، ناسزا ،سخن لغو و بيهوده و بيجا گفتن و .... زبان آدمي را آمادهي اين ياوري ميكند . دراين طريق خصوصاً براي مادراني كه وظيفهي خطير تربيت فرزند را به دوش مي كشند ، مساله حساس تر است .
پس از اين تهذيب ، بايد در پي راهكارهايي بود كه مستقيم و يا غير مستقيم اين محبت دركام جان فرزندان بنشيند و با گوشت و خون آنان درآميخته شود . رفتار و سلوك ما بايد به گونهاي باشد كه فرزندانمان روحيهي مهدوي را از ما استشمام كنند وقتي مهر مادري و رفتار مهدوي به هم آميخته شد ، به واسطهي عشقي كه ميان مادر و فرزند برقرار ميشود اين محبت به راحتي در جان او نفوذ ميكند درحقيقت ، مادر با فداكاري و ايثار و لطف خود از يك سو و با ترغيب و تربيت و تذكر به امام عصر عليه السلام از سوي ديگر ميتواند فرزند را امام زماني بار بياورد .
در اين باب توجه به ابعاد مختلف وجود فرزند حتي از ابتداي زمان بارداري مورد نياز است . به گونهاي كه مي توان گفت فرايند تربيت از آنجا آغاز ميشود . زبان ما با ذكر دائمي برخاسته از محبت قلبي ، ميتواند اقبال نسبت به امام عصر عليه السلام را در لوح دل فرزند حك كند و اين نقش ماندني را در زمان باروري فرزند ، به ثمرات فراواني بدل سازد مورد توجه است ميتوان پله به پله با استفاده از راههايي كه مناسب سن و ظرفيت فرزندان است ، اين معرفت را به آنها منتقل كرد . خواندن داستانهاي مربوط به ائمه عليهم السلام و شرح مظلوميت آنها در قالب حكايات تاريخي ، به همراه بردن فرزندان در مراسم اعياد و وفيات ائمه عليهم السلام و نيز به همراه بردن بچهها در سفرهاي زيارتي و فرصت تنفس در آن فضا را به آنها دادن ،راههاي ديگري است كه دنبال كردن آنها ، شناخت امام عليهم السلام و نيز به همراه بردن بچهها در سفرهاي زيارتي و فرصت تنفس در آن فضا را به آنها دادن ، راههاي ديگري است كه دنبال كردن آنها ، شناخت امام عليه السلام را در دل فرزندان ما نهادينه مي كند كودكان را بايد در معرض پيامهاي حاوي معرفت اهل بيت عليهم السلام قرار داد تا گوش جان آنها و فطرت پاكشان اين پيغامها را برگيرد و بذر كاشته شده در وجودشان ، آرام آرام جوانه زند و سر برآورد و ميوه و ثمر دهد .
پی نوشتها :
(1) تفسیر عیاشی ، ج1 ، ص 151.
(2) بحارالانوار ، ج1 ، ص217.
(3) بحارالانوار ، ج1 ، ص176.
(4) بحارالانوار ، ج78 ، ص313.
(5) بحارالانوار ، ج27 ، ص94.
(6) بحارالانوار ، ج71 ، ص287.